گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو؛ الهه زوارهئیان؛ پس از روی کار آمدن وزیر جدید ارشاد و ریاست جدید سازمان سینمایی، دوباره چرخه همیشگی بر سرِ نظارت بر پلتفرمها و نمایش خانگی مورد بحث قرار گرفت و زمزمههایی پیرامون بازگشت این بستر ذیل نظارت ارشاد توسط مسئولین مطرح شد. مشخص نبودن نهاد ناظر بر پلتفرمها به چالشهای متعددی انجامیده؛ از جمله اینکه هنرمندان در تولید آثار خود با بلاتکلیفی مواجه میشوند و از طرف دیگر حمایت مشخصی از حقوق کاربران در برابر پلتفرمها صورت نمیگیرد؛ ضمن اینکه در طی هفتههای اخیر ارشاد ترکیبهای جدیدِ شورای پروانه نمایش و ساخت را معرفی کرد؛ به همین بهانه با کیوان کثیریان، منتقد و کارشناس سینما، به گفتگو نشستیم.
خبرگزاری دانشجو: این روزها با VODها به عنوان پدیدههایی نوظهور مواجه هستیم که به خاطر کرونا نیز اهمیت پیدا کرداند. در واقع بلافاصله بعد از تعطیلی سینما، VODها رونق گرفتند؛ در حال حاضر در این باره دو دیدگاه وجود دارد؛ عدهای این رونق را فرصتی برای سینما میدانند و عدهای به دلایل مختلف مانند کاهش انتظار مخاطب یا نزول کیفی آثار، آن را تهدیدی برای سینما تلقی میکنند. نظر شما در این باره چیست؟ نمایش خانگی برای سینما تهدید بوده یا فرصت؟
کثیریان: بعد از تحمیل کرونا و خارج شدن فرهنگ به عنوان اولین پدیده از سبد مصرف مردم، سینما در بلاتکلیفی قرار گرفت و ویاودیها به جهت ماندن مردم در خانهها، از حاشیه خارج شدند و فعالتر شدند. در واقع این امکان فراهم شد تا مردم با هزینه کمتری فیلم و سریال ببینند. ضمن اینکه هزینه آن با سینمارفتن قابل قیاس نبود. استقبال و تقاضای مردم هم باعث شد ویاودیها دست به تولیدات اختصاصی بزنند و به دلیل رقابت با یکدیگر تولیداتشان متنوعتر شود. در هر صورت جدای از کیفیت، نیازهای تصویری مردم در حال برطرف شدن بود. هر چند سینما رفتن و دسته جمعی فیلم دیدن، ترجیح بیشتری دارد، اما به دلیل مدیریت ضعیف سینما در این دوران و بستهشدن در ِسینماها با اولین اتفاق، مخاطبین کمتری حاضر به سینما رفتن بودند. ایده جدیدی نیز وجود نداشت و در این بین تنها وقت سینما تلف شد و پلتفرمها بازار را تسخیر کردند و سینما کار خیلی سختی در پیش دارد.
خبرگزاری دانشجو: پس به نظر شما VODها برای سینما یک تهدید بودند؟
کثیریان: اگر سینما بهتر عمل میکرد یا ایده جدیدی مطرح میشد و خلاقیتی در مدیریت به کار میرفت شاید این بازار به شکل منصفانهتری بود، ولی سینما خودش را کنار کشید و این فضا را برای پلتفرمها خالی کرد. به هر حال نمیشود اسم تهدید روی آن گذاشت، چون مردم به پلتفرمها جلب شدند و فیلم وسریال تماشا کردند، اما به دلیل امکان دانلود و در دسترس بودن فیلمها در فضای مجازی، فیلمهای سینمایی کمتر حاضر به اکران آنلاین در پلتفرمها شدند. فیلمهایی هم که اکران شدند خودشان را با موقعی که کرونا نبود قیاس میکردند و یک عددی برای خودشان متصور بودند. در حالی که پلتفرمها عدد کمتری اختصاص داده بودند یا فروش اینترنتی پلتفرمها به این اعداد نمیرسید. برای فیلمساز هم به صرفه نبود، چون یا پلتفرم ها، فیلم را میخریدند یا از طریق فروش درصدها تقسیم میشد. بخشی از مردم هم فیلمها را از مجاری غیر رسمی میدیدند. در هر صورت هم تهدید بوده هم فرصت. در واقع با وجود آسیبهای پخش آنلاین، پلتفرمها باز هم سود بردند و سهم زیادی از این موضوع، به خاطر مدیریت ضعیف سینما در دوران کرونا بود.
خبرگزاری دانشجو: چند سالی است دوگانهای بین صداوسیما و ارشاد بر سرِ نظارت بر VODها شکل گرفته؛ عدهای نیز پافشاری زیادی بر نظارت ارشاد بر این بستر داشتند، اما در نهایت ساترا نظارت بر VODها را به عهده گرفت. این بحث، اخیرا و با ترکیبهای جدیدی که در ارشاد معرفی شدند، قوت گرفته؛ به نظر شما با وضعیت فعلی، نمایش خانگی برای نظارت باید ذیل کدام یکی از این نهادها قرار گیرد؟
کثیریان: یکسری قوانین وضع شده و صداوسیما و زیرمجموعه آن، ساترا، مدعی هستند طبق قانون، نظارت باید در اختیار آنها قرار گیرد، ولی مسئله اصلی اینها نیست. مسئله اصلی در واقع استانداردهای دوگانه و چندگانه در نظارت است. قوانین نانوشتهای برای پوشش و روابط افراد در سینما و تلویزیون وجود دارد؛ مثلا اینکه چه کسانی روی یک مبل دو نفره بنشینند یا در را چه کسی روی چه کسی باز کند. هر چند استانداردهای سینما در یک دورهای نزدیک به تلویزیون بود، اما بعد دورتر شد. علاوه بر این در تبلیغات نیز استانداردهای متفاوتی داریم. بعضا میبینید روی بیلبورد پوشش بازیگر فوتوشاپ شده، اما در سریال، پوشش دیگری میبینید. مخاطب که تغییر نمیکند، آنچه تغییر میکند استانداردها و موازین است.
بعد از چهل و دو سه سال باید به معیارهای مشخصی برسیم که نه فیلمساز نه مخاطب و نه کسی که ممیزی انجام میدهد، گیج نشود؛ چون موقعیتی که پیش میآید این گونه است که شما در استودیوی صداوسیما با یک وضعیت حاضر میشوی و در استودیوی پلتفرم که کنار آن است، طور دیگری میتوانی حضور داشته باشی. یا مخاطب، بازیگر را در همرفیق یک طور میبیند و در تلویزیون شکل دیگری. اینجا سلیقه مدیران متفاوت میشود و باید یک روال تعریف شود. ساترا به دلیل اینکه زیرمجموعه تلویزیون است این اتفاق در نمایش خانگی هم میافتد. در حالیکه این دو باید شبیه یکدیگر شوند. ضمن اینکه مخاطب به تصاویری اقبال نشان میدهد که شبیه به خودش و اجتماع باشد. شما وقتی خارج از درهای صداوسیما و در خیابان چیز دیگری میبینی، احساس میکنی آن چیزی که دیدی تمام حقیقت نیست.
خبرگزاری دانشجو: در حال حاضر و با وجود این مسائل، VODها باید زیر نظر کدام یک از این نهادها قرار گیرند؟
کثیریان: ارشاد با ترکیب فعلی تفاوتی با ساترا ندارد. باید قوانین و مصوباتی که در این مورد وجود دارد را مرور کرد. به هر حال طبق قوانین اولیه و روال دو سه سال اخیر، شبکه نمایش خانگی باید زیر نظر ارشاد میبود. از ابتدا هم این روال وجود داشت و در ارشاد و سازمان سینمایی نیز اداره کلی که بحثهای ویدئویی زیرمجموعهاش باشند، وجود داشت. هنوز هم وجود دارد، اما این تداخل به وجود میآورد. ما به لحاظ عقلی تلویزیون را داریم. چه لزومی دارد یک تلویزیون خارج از جام جم در VODها درست کنیم. البته شنیدم تلوبیون چنین کارکردی تعریف میکند.
خبرگزاری دانشجو: این گونه انحصار اتفاق نمیافتد؟
کثیریان: در آن صورت یک تلویزیون اینترنتی مجانی هم داریم و پلتفرمها طبیعتا ورشکسته میشوند، ولی در مجموع چه این دوستان باشند چه دوستان بعدی، نمایش خانگی باید زیرمجموعه ارشاد باشد. این بستر، زیرمجموعه ارشاد بود و باید باشد، چون تلویزیون رسانه خودش را دارد.
خبرگزاری دانشجو: امسال چندین سریال داشتیم که به بهانه توقیفهای ساترا و با حاشیههایی که برایشان به وجود آمد، فارغ از سطح کیفیشان، دیده شدند. در حال حاضر نیز VODها قانونا زیر نظر ساترا هستند. چه راهکاری برای این ممیزیها که ممکن است در آینده بیشتر هم شوند، وجود دارد؟
کثیریان: ممیزیها باید در سینما، تلویزیون و در نمایش خانگی اصلاح شوند و با حفظ موازین اصلی، خط قرمزهای سلیقهای از بین برود. در حال حاضر موازین ساترا برای موارد ذکر شده با تلویزیون، دوگانه است. شاید سختگیریهای تلویزیون به خاطر مخاطب انبوه باشد یا گمان کند نمایش خانگی مخاطب ندارد. در هر حال، رویکرد ما به نظارت باید تغییر کند. در تمام دنیا نیز ممیزی وجود دارد. بعضا میبینیم کاری بالای ۱۵ سال درجهبندی سنی شده در حالی که اصلا نیاز نیست، اما کار دیگری با همان درجه بندی پر از الفاظ رکیک است. ملاکی برای جدا کردن اینها وجود ندارد. درست است اتفاقاتی افتاد و کارهای خوبی مثل قورباغه، خاتون یا سریال اقای مهدویان هم توانستند مخاطب انبوه جذب کنند، اما با همین استانداردهای نقد میتوانیم بگوییم زخم کاری جزء کارهای خوب مهدویان نبود. جذب افراد کیفیترِ سینما و تلویزیون مثل آقایان فتحی، ملکان و... باعث شد مخاطب کارهای با کیفیتتری ببیند. هرچند ممیزی ممکن است اذیتکننده باشد. مثلا مهدویان تعدادی کار ساخته و متهم به داشتن نگاه رسمی بوده قاعدتا باید خط قرمزها را بهتر بشناسد، اما سریال او هم به مشکل میخورد. آن هم فیلمسازی که خیلی از حرفهایش مورد تایید بوده. این جا است که میگوییم فیلمساز گیج میشود. حتی گاهی فیلمی، مثلا یکی از فیلمهای کاهانی، به خاطر ممیزی از جشنواره کنار گذاشته شده، اما بدون تغییر اکران عید گرفته. این استانداردها همه را گیج میکند.
خبرگزاری دانشجو: با توجه به اینکه هر کدام از این نهادها چه ارشاد و چه ساترا، منافع خودشان را دارند، چه کسی باید این استانداردهای سلیقهای را بهبود ببخشد و اصلاح کند؟
کثیریان: یک سری استانداردها عمومی و مشخص است. من و شما باید بدانیم اگر میخواهیم مطلبی بنویسیم، به چه مسائلی نمیتوانیم ورود کنیم؛ قبل از انقلاب جملاتی مینوشتند که مثلا به دین مبین اسلام و به مقام سلطنت نباید تعرضی شود، بقیه آزادید، اما وقتی فیلم گاو در روستا قصهاش را میگذراند میگفتند به مقام شامخ سلطنت توهین شده! انواع ممیزیها در حوزه سلیقه بود. وقتی میگوییم دین مبین اسلام و کسی مویش بیرون است میگوییم به دین مبین اسلام توهین شده، باید چارچوب تعریف شود. باید همه در آن چارچوبِ اتفاقا باز قرار بگیریم تا بتوانیم تنوع را در تولیدات و محتوا داشته باشیم. مردم باید خودشان را در سینما و تلویزیون ببینند. اگر مثلا جلوی شما را بگیرند تا درباره افزایش طلاق فیلم نسازی تا پررنگ نشود، بالاخره این اتفاق میافتد. هر چند میگویند سیاه نمایی میکنید و راه حل ارائه دهید. در حالی که راه حل ارائه دادن وظیفه فیلمساز نیست و کسی که حقوق میگیرد باید به دنبال راهکار باشد.
ممیزی باید چارچوب بزرگتری را باز بگذارد و همه باید یکسان شوند. چه طور گاهی نزدیک انتخابات پوشش مصاحبه شوندهها متفاوت میشود؟ چون رسانه را میشناسند و میدانند وقتی مردم خودشان را در تلویزیون میببیند اقبال نشان میدهند، ولی وقتی تمام میشود دوباره به حالت قبل برمیگردیم. همه اتفاقات تصویری میتواند یک روال داشته باشد. این دو باید با کمک یکدیگر، به یک روال مشترک برسند که بشود روی کاغذ آورد.
نباید با عوض شدن یک مسئول نظارتی بندهایی اضافه یا کم شود. مثل قانون اساسی که با عوض شدن آدمها تغییر نمیکند. اما این اتفاق در نظارت میافتد و نمونهاش اینکه فیلمهای بیست سال قبل را با وجود داشتن مجوز، نمیتوانیم نشان دهیم.
خبرگزاری دانشجو: در رابطه با بحث تصویب قانون به کمک یکدیگر، میتوان به جلسه اخیر ساترا و تهیهکنندهگان اشاره کرد که خیلی هم رسانهای نشد و به دورهمی شبیه بود. نظر شما راجع به این گونه جلسات و کارآمدیشان چیست؟
کثیریان: این جلسات مقطعی کمی با نگاه شخصی است. به این معنی که کسی به این جلسه رفته میخواسته مشکلش را با ساترا حل کند و کسی که نرفته مشکلش موجود است. این جلسات باید قاعدهمند شوند و شیوه نامه مشخصی داشته باشد. کارگردان و فیلمنامهنویس باید از ابتدا مشکلات را بدانند. الان تا حدودی مشکلات را میدانند، ولی با توجه به زیاد بودن آن و به گمان اینکه مشکلی نیست، کار را میسازند و بعد در ساترا به مشکل میخورند. خط قرمزها باید قاعدهمند باشد، اما این که کسی به وزیری متلک بگوید یا از رئیس جمهور انتقاد کند، دیگر خط قرمز نیست. هر چند در گذشته کسی عکس رئیس جمهور را چاپ کرده و روزنامهاش هم بسته شده.
خبرگزاری دانشجو: مشکل اینجاست که از طرف تهیه کنندهها نیز مطالبهای نمیبینیم. مثلا تهیه کنندهای که در فضای مجازی توییت میزند یا از وضع موجود انتقاد میکند در این گونه جلسات، مطالبه پیشبرندهای مطرح نمیکند.
کثیریان: این جلسات به قول شما یک دورهمی است که مشمول قاعده نمیشود. باید رسما قاعدهای گذاشته شود تا هر دو طرف آن را رعایت کنند. نه اینکه یک طرف رییس باشد و طرف دیگر اجرا کند. باید با هماندیشی، هنرمند و تهیه کننده موضوعاتشان را بگویند، چون جامعه ما نیاز به آسیب شناسی دارد و سینما و تلویزیون میتوانند به این آسیبشناسی کمک کنند. الان در اتفاقات اصفهان، تلوزیون رویکرد جدیدی داشت که از آن استقبال شد. اما چرا این اتفاق برای خوزستان نیفتاد؟ در حال حاضر تلویزیون نسبت به قبل جای درستتری ایستاده و با ادبیات بهتری در مورد مردم صحبت میکند. اگر خواستههای مردم را پوشش دهد مردم اقبال نشان میدهند. این یعنی اگر همراه مردم باشیم و به جای سانسور کردن، رویکرد درستی نسبت به مردم داشته باشیم مردم استقبال میکنند. نتیجه این میشود که مردم میگویند تلویزیون با ۶ ماه قبل تفاوت دارد. در ممیزیها نیز سمت مردم بودن یعنی مشکلات جامعه را نشان دهیم البته هنرمند، سیاستمدار و اقتصاددان نیست که راه حل ارائه کند. کسی که حقوق نجومی میگیرد باید حلش کند.
خبرگزاری دانشجو: در حال حاضر با تغییر رویکرد تلویزیون، آیا تغییر رویکردی در ساترا نیز اتفاق میافتد؟
کثیریان: اعضای فعلی تا جایی که اطلاع دارم همان دوستان قبلی هستند که بعضی مثل آقای پورمحمدی و دوستان دیگر آشنا به رسانه هستند. نگاه آدمها باید تغییر کند و نگاه سیستم براساس آن تغییر میکند. احتمالا جبلی نگاه دیگری نسبت به علی عسگری دارد و کمکم این نگاه را در زیر مجموعهاش جاری میکند که آن را در کوتاهمدت میبینیم. ساترا به تبع زیرمجموعه تلویزیون است و باید سیاستهای بازتری اتخاذ کند.